سلام دوستان من حدیث هستم و در این دوشنبه مختصری درمورد زیورآلات محلی ایرانی براتون می گم امید که براتون مفید باشه و استفاده کنید.
مختصری در باب زیورآلات محلی ایران
زینتآلات به ویژه درشرق همیشه هم زیبنده اندام و جامه بوده است و هم نشانه حشمت وآبرو.به راستی نیز درخشش فلزهای گرانبها،صدای النگو و لرزش گوشواره،خاصه اگر مکمل جامههای رنگارنگ سنتی باشد،بسیار دلفریب است.
فرآوردههای این صنعت دیرین،گردنبندها و النگوها گوشوارهها،پاآورنجها،بازوبندها،نظرقربانیها و طلسمهای گوناگون است. یافتههای باستان شناسی و تصاویر کهن نشان میدهد که ایرانیان همیشه در این هنر،ذوق ویژهای داشته اند. ایرانیان در خود آرائی اسلوبهای خاص داشتند ولی اکنون دیگر از آنها نشانی نیست.
زنان شهری دیگر دنباله رو مدهای اروپایی هستند وکمتر زیورهای سنتی بخود میبندند، از این رو برای دیدن زیورهای اصیل ایرانی باید به نقاطی رفت که مردمش هنوز از فرهنگ بیگانه کمتر اثر پذیرفته و اصالت وعادت ها و سنت های دیرین خود را نگاه داشته اند. امروز مردم عشایری، که زنانشان کمتر چادر بهسر میکنند، بیش از گروههای دیگر مردم ایران ،زیورهای سنتی را زنده نگاه میدارند.
زینت آلات این نواحی همیشه به سفارش ساخته میشوند. در ساختههای روستائی نقره بیشتر بکار میرود، حال آنکه در شهرها طلا بیشتر متداول است و وسیله بهتر برای پسانداز محسوب میشود. گذشته از طلا و نقره ،آلیاژهای فلزی و مهرهای پلاستیک بر رنگ طلائی و فیروزهای نیز اغلب بکارمی رود. یاقوت های مصنوعی هم از رنگ صورتی روشن تا تیره ،خواستاران بسیار دارند. به همین گونه مرواریدهای مصنوعی و سنگ سفید که درجاهائی که مروارید در دسترس نباشد معمول است.
بندرعباس کهربا بکار میبرند،از میان سنگهای ویژه زینتآلات،فیروزه تداول بسیار دارد، چون در خراسان معدن آن یافت میشود.
در میان زینت آلات کردستان،سربندهای زیبا وآراسته و کمربندهای بسیار پهن شهرت دارند.این زیورها با آنکه حتی به دیده شهرنشینان غریب مینمایند، از روی کهن ترین اسلوبهای ایرانی ساخته میشوند.کمربندهای کردستان که نقشهائی از پشت به روی آنها برجسته کاری میشود دنباله مستقیم کمربندهای پهن برنزاورارتوی کهن اند.تاجهای زیبایی که در این مناطق وجود دارد همانند سربند آناهیتا به روی سنگ نگاره ساسانی طاق بستان در کردستاناند واز روی سنت تاجهای سلطنتی ساسانی ساخته شدهاند،هرچند آراسته ترند.
زینت آلاب اغلب برای خودآرائی بوده است، ولی گاه ریشههای مذهبی دارد،همچون بازوبندها و نظرقربانیهائی که گاه بصورت زیورهای فیروزهای و آبی به کلاه یا شانه کودک میآویختند.از سوی دیگر برخی از آنها ارزش مصرفی داشتند مانند سنجاقها یا مشکدان،موچین و خلال دندان و گوش پاکن که هرسه به آویزهای پیوسته است وبلوچها آن را تابوک مینامند.
تاریخچه بیشتر نگارهها و نقشها و روشهای تزئینی به روزگاران باستان برمیگردد. هرچند سرچشمه اصلی این مضامین اغلب از یاد میرود یا دگرگونی میپذیرد ،لیکن نگارههای اصلی بصورت سنتی زنده پایدار میمانند. پا آورنجها والنگوهای ته باز که یادآور سرهای جانواران یا مارها هستنند از آن جمله اند. چنین زیورهائی را به صورت پادیک یعنی پا آورنج و چوری یعنی النگو در سیستان و بلوچستان و بندر عباس میتوان یافت.نقش گل ،بوته وآویزههای ماهی شکل از هنر باستان ریشه میگیرد.
گوشوارههای هلالی شکل به نام چلگوش در بلوچستان یا دونه دار تختگی در سیستان نه تنها زیوری بسیار کهن است بلکه امروزه در ایران به ویژه در ملیله کاریها و مینا کاریهای اصفهان رواج یافته است. زینت کاریها اغلب بصورت دایرهای مسطح و شکلهای چهار گوش و سه گوش و ماهی جز آن است که با زنجیر وآویزهها بهم متصل میشوند.
روشهای نقش پردازی عبارت است از مشبک کاری مانند النگوهای سیستان و بلوچستان یا منبت کاری یا مفتول کاری در انگشترها و آویزههای گیوان در بلوچستان و دانهدانه مانند سینه ریزهای طلائی بلوچستان نقشهای گل و بتهای نیز یافت میشود.
هیچ یک از عشایر ایرانی به اندازه ترکمن ها در شمال شرق کشور، هنر جواهرسازی را به پایه کمال نرساندهاند.زنان ترکمن از زمانکودکی خود را به زینت آلات نقره مطلا با نقوش برجسته وسوراخ شده،مرصع به فیروزه نیمه گرانبها شیشههای رنگین به تقلید از جواهر و گل میخهای مطلا میآرایند.
استفاده از زیور در نزد ترکمنها نه تنها جنبه خودآرائی و تزئین داشته ودارد،بلکه از جنبه اقتصادی و فرهنگی، نیز حائز اهمیت بوده است. از نظر فرهنگی زیورآلات ترکمنها به واسطهی آویزهای مختلف در هنگام حرکت ، ایجاد سرو صدا میکرده است که بیانگر قسمتی از فرهنگ آنها است.
طلسمها و طومارهایی که حامل ادعیه میباشند و قابهای قرآن که به گردن میآویزند،جنبههای اعتقادی استفاده از زیور آلات نزد ترکمنها را روشن میسازند. در این زیورها به ظاهر طلا غلبه دارد،ولی ماده اصلی آنها نقره است،با محتوای اندک،دو سوم یا کمتر،به این ملاحضه که زیورآلات را بتوان هر روزه با حداقل فرسودگی بکار برد.
در مطلا کردن دو شیوه وجود دارد: در شیوه اول یمونها(قومی از ترکمن)گل و بته های کوچک و نقشهای گوناگون نقره را مطلا و برجسته کاری میکنند و سپس آنها را به بدنه بزرگتر نقرهای جوش میدهند و در شیوهی دوم تکههای تمامی افراز را مطلا میکنند ولی جای جای آن را برجسته مینمایند و سپس رویه طلایی آن را کنده کاری میکنند تا نقره نمایان شود.
تعیین تاریخ زیورآلات عشایری کم بیش نا ممکن است. پا آورنجهای تو خالی را اغلب درجنوب غربی ایران،چوپانان به تصادف پیدا میکنند و افرازهای نقرهای دوباره به بازارهای محلی باز میگردد.تر کمنها گنجینههای خود را برای بازماندگان به ارث میگذارند.ساختههای اخیر آنان با ساختههای دوران پیش تفاوتی ندارد. بسیاری از ثروت عشایر،صرف زنان یا با همان شکوه و جلال،صرف آرایش اسبها میشد که آنها را به زیورهای افسانهای به شیوه خاص مراسم تشییع جنازه عشایری هزاران سال پیش میآراستند.
همچنین باید یادآور شد که برخی از زینت آلاتی که در سیستان و بلوچستان و هرمزگان به دست میآید از دید نگاره و نقوش همانند یکدیگرند اگر چه شاید به نامهای گوناگون خوانده شوند. این همانندی با توجه به همسایگی این نواحی و مهاجرت عشایر ،طبیعی است.
سینه ریز و گوشوارههای طلائی بندی به زیورهای شهر لار واقع در استان فارس که مرکز بزرگ جواهر سازی بود همانند است. زرگری به شیوه سنتی در استانهای فارس، سیستان و بلوچستان، گلستان، آذربایجان شرقی، کردستان،هرمزگان، خراسان،و همچنین در میان بعضی از عشایر رایج است.
در این هنر هم مانند سایر حرفه ها نمیتوان میان شعبات گوناگون آن تمایز قائل شد،چون همه گروههای نام برده بالا با فلزات قیمتی سرو کار دارند.
در شهرهای بزرگ جواهرساز فقط گوهرسازی میکند یا زیورآلات میسازد،در صورتی که در شهرهای کوچکتر زرگر تنها پیشه وری است که با همه فلزات قیمتی سروکار دارند.زرگر یا نقره کار اشیاء دیگر را مانند قوطی توتون،قوطی سیگار،قندان،جا استکان،جا لیوان،گلدان،کاسه،سینی،و...را میسازد و کار جواهرساز عبارت است از ساختن زیورآلات معمولی،دستبند گلوبند ،بازوبند ،النگو ،انگشتر ،سنجاق و زنجیروغیره است.
این هم از مقاله این هفته سایت ما
تا دوشنبه دیگه……